تغییر وضعیتت
مامانی امروز رفتیم دکتر........
خوشگل مامان امروز 1392/11/20 نوبت دکترت بود.با بابایی رفتیم پیش خانم دکتر.مامانی رو وزن کرد,
مامانی شده 75 کیلو.بعد شکم مامانی رو سانت کرد که اونم خوب بود و 33سانت بود عزیزم.
دیگه نوبت شما شدو باید سونو میشدی.مامانی قربونت بره الهیییییی دوباره این قلب کوچولوت رو دیدیم.
وای که این قلب کوچولوت چقدر تند تند میزنه عزیزم.خوب خانم خانما مثل اینکه چرخیدی و تغییر مکان
دادی فسقلی.سونوی قبلی سرت بالا بود و اگر اونجور می موندی مجبور بودم باسزارین تورو به دنیا بیارم
عزیزم ولی الان کاملا چرخیدی و سرت اومده پایین و میشه طبیعی زایمان کرد عزیزم البته اگر تا
اون وقت دیگه نچرخی.
دیگه باید ساک خودم و ساک شمارو آماده بذارم که اگر یه وقت بی خبرخواستی بیای آمادگیشوداشته
باشیم عزیزم.البته هنوز خریدات کامل نشده عمرمامان,تزیین اتاقت هم مونده یه وقت عجله نکنی زودتر
بیایا,بذار کارات که تموم شد بیا خوشگل خانم که دیگه خیال منم راحت باشه
البته دوست دارم هرچه زودتر به دنیا بیایی و بغلت کنم یکی یه دونمدوست دارم ببینم چه
شکلی هستی؟به من بردی یا به بابایی؟
خدا جونم بابت همه چیز ازت ممنونم.ممنونم که تا این جای راه مواظب من و دنیا کوچولوم بودی,بقیه راه
هم پیشمون باش و تنهامون نذار.ازت یه نی نی سالم و صالح میخوام خدا جونم .کمکم کن که این
امانتی رو که بهم دادی صحیح وسالم به دنیا بیارمش و بعد هم بهم توانایی بده که در راه تو تربیتش کنم.