دنیادنیا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

دنیای مامان و بابا

برف اومد 1392/10/16

بعد از چند سال برف اومد مامانی امروز آزمایش خون سه ماهه سوم داشتم مامانی.صبح که بیدار شدیم دیدیم وااااااااای همه جا سفید شده.به سختی رفتیم تا آزمایشگاه و آزمایش دادم عزیزم.جات خالیه عزیز مامانی.ولی برات یه چندتا عکس گرفتم وروجک مامانی   ...
19 دی 1392

فیلمبرداری

امروز هم رفتیم سونو ولی.......... ولی این بار از سونوت برای خودت فیلمبرداری کردیم عزیزدلم.الهی من قربونت برم.دستای کوچولوت تو فیلم کاملا مشخصه عزیزکم .انگشتای پاهات هم مثل پاهای باباییه دارو ندار مامان.ایشالا بزرگ که شدی فیلمت رو میذارم ببینی ...
19 دی 1392

تولد دختر خاله 1392/09/07

دختر خالت هم به دنیا اومد اینم از دختر خالت مامانی.امروز رفتیم ملاقاتی دیدیمش.اسمش روگذاشتن سوگند.خیلی بامزس.ایشالا میایی و باهم بازی میکنیدو میشید مثل دوتا خواهر.     2 ماهگی سوگند     ...
10 آذر 1392

انتخاب اسم

بالاخره اسمت انتخاب شد........... برای اسمت سر چندتا اسم مونده بودیم.ولی بالاخره تصمیم گرفتیم اسمت رو بذاریم   دنیا من وبابایی که این اسم رو خیلی دوست داریم امیدواریم توهم از اسمت خوشت بیاد عزیزدلم ...
20 آبان 1392

سونوی غربالگری

خوب خانم خانما امروز هم باید بریم سونو  1392/08/12 خوب این سونو برای بررسی اعضای بدنته مامانی.که یه وقت خدای ناکرده مشکلی تو روند رشدت پیش نیومده باشه. به شدت امروز بارون میومد.هوا هم سرد شده.بابایی منو رسوند مطب.نشستیم تا نوبتم بشه.باالاخره بعد از کلی انتظار صدامون زدن.البته نذاشتن بابایی بیاد داخل. خانم دکتر سونوت کرد ولی گفت چون پشت به خانم دکتر هستی بقیه اعضای بدنت رو دقیق نمیبینه.قرار شد بیام خونه دراز بکشم و دوباره برم بقیه سونو رو انجام بدم بلکه تو جابه جاشده باشی. عصر رفتیم وخوشبختانه جابه جاشده بودی و خانم دکتر همه اعضای بدنت رو دید. کلیه,دیافراگم,اجزای قلبت (بطن,دهلیز,دریچه ها)اجزای مغزت کامل تشکیل شده بود.لب...
12 آبان 1392

تعیین جنسیت

امروز  1392/07/16 با بابایی میخوایم بریم سونو که جنسیتت معلوم بشه.دل تو دلم نیست رفتیم سونو.دکتر همه اعضای بدنت که تا الان تشکیل شده بود رو نشونمون داد.ستون فقراتت‚کلیه هات‚دست و پاهات‚صدای قلبت هم برامون بلند پخش کرد واااااااااااای قلب خودم هم مثل قلب ریزه تو تند تند میزد.الهی من قربون این قلبت برم زندگی مامان.شکر خدا همه چیزت هم نرمال بود عزیییییییییییزم واما جنسیتت............ دکتر گفت یه دختر خوشگل و مامانی خدا بهتون داده خداااااااااااا جوووووووووونم بابت همه نعمتات شکرمخصوصا این فرشته کوچولویی که بهمون دادی0. ...
16 مهر 1392

اولین سفر 3 تایی

امروز   1392/06/29 اولین سفر من وتو بابایی. باید واسه گرفتن مدرک بابایی از دانشگاه بریم گلپایگان.جایی که بابایی به دنیا اومده و بزرگ شده. صبح زود راه افتادیم.اصفهان وایسادیم ناهار خوردیم و دوباره حرکت کردیم عزیزم.عصر رسیدیم خونه مامان جون اقدس.از دیدنمون خیلی خوشحال شدن. منم که ویار دارم و حالم زیاد خوش نیس .چند روزی موندیم و گشتیم و کارارو انجام دادیم و برگشتیم. ...
9 مهر 1392